جدول جو
جدول جو

معنی لعاب گاو - جستجوی لغت در جدول جو

لعاب گاو
(لُ بِ)
لیزابۀ دهان گاو، کنایه از کاغذ سفید، کنایه از روشنی و سفیدۀ صبح. (برهان) :
بر لعاب گاو کوهی دیده ای آهوی دشت
از لعاب زردمار کم زیان افشانده اند.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 110).
، کنایه است از برف، کنایه است از شبنمی که روی زمین را سفید کند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
لعاب گاو
خدوی گاو لیزابه گاو، نامه سپید به گواژ، سپیده دم به گواژ، برف
تصویری از لعاب گاو
تصویر لعاب گاو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لعاب دار
تصویر لعاب دار
آنچه دارای لعاب باشد، دانه هایی که در آب لعاب ایجاد می کنند مانند اسفرزه و بهدانه
فرهنگ فارسی عمید
آنچه دارای لعاب است. یا دانه های لعاب دار. دانه هایی مانند اسفرزه قدومه بارهنگ سپستان به دانه و انواع صمغ که پس از ترشدن چسبندگی یابند. یا ظروف لعاب دار. ظرفهایی که روی آنها را با ورقه ای از لعاب پوشانیده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعاب دار
تصویر لعاب دار
((لَ))
دارای لعاب، لعابی
فرهنگ فارسی معین